نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:عشق, توسط ashkan khosravi |

 نمي بخشمت مي داني چرا؟! 

باور كن اگر ميدانستي چقدر دوستت دارم از گرماي عشقم آب مي شدي و من اين را نمي خواستم.گذاشتم تو بروي و من بسوزم.چون شعله منم نه تو،عشق تويي و من عاشق. پس گذاشتم تا بروي . خيلي بي انصافي خيلي. وقتي خواستي بروي حتي يك برگ گل ياس يا يك قطره باران يا حتي صداي سنجاقك برايم نگذاشتي بدون هيچ رفتي . بدون هيچ صدا مثل هميشه سربزير و آرام رفتي براي هميشه. اگر همه پروانه ها تو را ببخشند من نمي بخشمت مي داني چرا؟ چون آنوقت تو بر مي گردي و طلب بخشش مي كني و من صميمانه ترين لبخندها را نثارت مي كنم با شكوه ترين محبتها را به پايت مي ريزم مي دانم همه اينها خيال است خيالي کال كه وقت رسيدنش زماني مي خواهد به قطره قطره چكيدن من.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.