هستي، چيزهاي زيادي به تو بخشيده است. فقط بايد با دقت به آنها بنگري. هستي، «لحظه» را به تو بخشيده؛ هستي، «اميد به آينده» را به تو بخشيده
ما بذر محبت هستيم اما اگر بذر بميريم، ناکام خواهيم مرد. بايد تبديل به گُل شويم و رايحهي دلنوازمان را بپراکنيم. فقط در اينصورت کامروا ميشويم. يک درخت آنگاه به کامروايي ميرسد که شکوفا شود. آنگاه که بهار از راه ميرسد و درخت، وجود خود را به رنگهاي زيبا و رايحههاي دلنوازِ نشاط و طراوت ميشکفد و آنگاه که درخت در بادهي خورشيد، به زيبايي ميرسد، کامروا ميشود.
هستي، چيزهاي زيادي به تو بخشيده است. فقط بايد با دقت به آنها بنگري. هستي، «لحظه» را به تو بخشيده؛ هستي، «اميد به آينده» را به تو بخشيده. تو به گذشته چون رودخانه باش. رودخانه از سرزمينهاي زيادي ميگذرد. از درهها، کوهها و جنگلهاي بسيار زيبا ميگذرد اما همچنان به راه خود ادامه ميدهد. رودخانه از ميان منظرههاي بسيار ميگذرد بدون آنکه دلبسته شود. ميرود و ميرود تا به دريا برسد. همچون رودخانه باش روان و رها وگرنه تبديل به مرداب خواهي شد و مرداب، هرگز به دريا نميرسد. فقط رودخانه است که ميتواند به دريا برسد.
بايد در ژرفاي وجودت آگاه باشي که زندگي، موهبتي است بسيار ارزشمند. هر لحظهي آن، چنان گرانبهاست که نبايد هدرش دهي. زندگي، موهبتي است بزرگ براي رشد يافتن.
لازمهي اصلي زندگي، شکرگزاربودن است. اگر ارزش فراوان زندگي را درک کرده باشي، ميتواني شکرگزار باشي. خدا بيحدومرز، بينهايت و پهناور است. خدا، درياست و ما قطرهي شبنم. بايد که هنر نيستشدن در دريا را بياموزيم. اينکار، شهامت ميخواهد زيرا نيستشدن در دريا يعني مردن قطره. تا زمانيکه قطره نميرد، دريا نميتواند متولد شود. آنگاه که بذر بميرد، درختي تنومند متولد ميشود. بذر نيست ميشود و فقط از راه نيستشدن بذر است که درخت، هست ميشود.
نظرات شما عزیزان: